موقعيت تركان آذربايجان در دوره قاجاريه
قسمت اول توحيد ملك زاده
با شكست آخرين مقاومت خانات آذربايجان ـ خانات خوي و سلماس ـ در 7 ربيع الثاني 11214 ( 8 سپامبر 1799) آقا محمد خان قاجار رسما آذربايجان را تحت قلمرو خود درآورده و ضمن پايان دادن به حكومت ديگر خانات مستقل آذربايجان ، زمينه وحدت سياسي دوباره آذربايجان را بوجود آورد.
از همان اوايل حاكميت قاجاريه در آذربايجان ، آذربايجان نه تنها موقعيت سياسي ، اقتصادي و فرهنگي خود را از دست نداد بلكه اعتبار پيشين خود در دورة صفويه را به عنوان قلب امپراطوري صفويه ـ قاجاريه حفظ كرد حتي شاهان قاجار براي تلقين ضمني اين موضوع، بطور سنتي آذربايجان و تبريز را مقر فرمانروايي وليعهد ـ شاه آينده كشور ـ قرار دادند. در دوره قاجاريه نيز وليعهد قاجار ـ حكمران آذربايجان ـ بدون توجه به دربار قاجاريه در تهران، مقر حكومتي خود را اداره ميكرد.
اولين حكمران آذربايجان در دوره قاجار وليعهد فتحعلي شاه قاجار، شاهزاده عباس ميرزا بود. در زمان وي تبريز پايتخت آذربايجان نيز رسما دارالسلطنه ناميده شد . و وي پس از الحاق رسمي شمال آذربايجان به روسيه و منعقد معاهدات گلستان ( 12 اكتبر 1813) و تركمنچاي (22 فوريه 1828) رسما در تبريز ساكن و در راس قواي مسلح آذربايجان قرار گرفت. 2
ادوارد براون انگليسي مساله حكمراني وليعهد قاجار در آذربايجان را از بعد ديگري بررسي مي كند و مي نويسد : « بايد دانست كه گماردن وليعهد به حكمراني آذربايجان، در سلسله قاجاريه مبني بر مصلحت بزرگي است. سكنه آذربايجان همه ترك هستند بطوريكه گفتم زبان آنها تركي مي باشد و از دو طرف، مجاور با قفقازيه و عثماني ميباشند و دو كشور مزبور نيز محل سكونت تركها است . سكنه آذربايجان از لحاظ زبان و رسوم زندگي با تركهاي مجاور خيلي قرابت و مشابهت دارند. و دولت ايران پيوسته بيمناك است كه مبادا آذربايجان به قفقازيه يا تركيه منظم شود. بهمين جهت همواره وليعهد را به حكمراني آذربايجان ميگمارند كه بتوانند بهتر آذربايجان را تحت كنترل خود داشته باشند و نيز به خود ساكنان آذربايجان بفهمانند كه دولت ايران بر آن ايالت قائل به احترام و اهميت خاص ميباشد.»3
گروته فرانسوي نيز كه در زمان عباس ميرزا به آذربايجان سفر كرده بود مينويسد : «حكمراني آذربايجان نيز به عهده اوست. معمولا بعد از مرگ پادشاه، وليعهد از تبريز به تهران فراخوانده ميشود. بيدليل نيست كه سلسله قاجار براي ايالت آذربايجان اين قدر اهميت قائل شده است زيرا اكثر اهالي آذربايجان را تركها تشكيل ميدهند كه از حيث نژادي با قاجارهاي تركمن خويشاوند هستند».4
نگاهي به تاريخ تركان قاجار
اولين سلطان قاجاريه ، «آقا محمدخان» ، كه گروته وي را از تركمانان دانسته است. از طايفه «آشاغي باش» تركان قاجار ميباشد. تركان قاجار جزو تركان آذربايجان بودند. نسب آنان از طايفه «سالور» يكي از 24 قبيله مشهور تركان «اوغوز» ميباشد. قاجارها قبل از ورود به آذربايجان و سكونت در ايروان و نخجوان، در قرن هشتم هجري (14 ميلادي) ابتدا به شام رفته و دويست سال قبل از حمله مغول وارد آذربايجان شدند.5 در پيريزي حكومتهاي ترك خاورميانه شركت داشته و در زمان شاهان صفويه جزو قيزيلباشها و سپس شاهسونها گرديدند. در زمانهاي بعد براي دفع تركمنان شرق خزر قسمتي از آنها از آذربايجان هسته اوليه صفويه ، رهسپار استرآباد و گرگان شدند.6 اين گروه مهاجر ، پس از نادرشاه افشار توانستند به تنهايي اقتدار را در دست گرفته و حكومت قاجاريه را تاسيس نمايند. آذربايجان بعدها به تصرف قاجارها درآمد و پس از يك دوره اقتدار خانها و بيگلربيگها در هر يك از شهرهاي آذربايجان ، آذربايجان توانست بصورت متمركز اداره گردد.
و پس از يك دوره اقتدار خانها و بيگلربيگها در هر يك از شهرهاي آذربايجان ، آذربايجان توانست بصورت متمركز اداره گردد.
در تاريخ دوره پهلوي نسبتهاي ناروايي به آقا محمدخان قاجار نسبت داده شد كه قسما مردود ميباشد. وي برعكس نوشتههاي دوره پهلوي، نه تنها سنگدل نبود بلكه بسيار حساس بوده و چون ديگر تركان، به موسيقي علاقمند بود. شاهزاده عضدالدوله از نوههاي وي در كتاب تاريخ عضدي مينويسد : « هر وقت حالت خوشي از برايش دست ميداد و دماغي داشت دوتار كه زدن اين ساز در ميان تراكمه معمول است ميزد.»7
از اوايل قاجاريه روند همگرايي با اقتدار روس در منطقه در ميان بعضي از خوانين گرجستان و آذربايجان شروع شد.
آقا محمد خان جهت جلوگيري از اين امر و سركوب متخلفين به قرهباغ آذربايجان لشكر كشيد تا از آنجا رهسپار تفليس و گرجستان شود ولي در 21 ذيحجه 1221 قمري ( 1 مارس 1807 م) به دست خدمتكارانش كشته شد و اردوي قاجار از هم پاشيد. دومين سلطان قاجاريه ، «فتحعليشاه» ، ملقب به خاقان ، برادرزده آقا محمد خان توانست قدرت را به دست گرفته و تاج سلطنت را بر سر گذارد. در زمان وي فاجعهاي آذربايجان را در گرفت، و آن اشغال شمال آذربايجان توسط روسها بود.
پس از چندين سال جنگ، عباس ميرزا مجبور به عقد قرارداد هاي گلستان (12 اكتبر 1813) و تركمنچاي (22 فوريه 1828) شد كه طي آخرين عهدنامه، نهر «ارس» مابين دو دولت روس و قاجار قرار گرفت.
روسها پس از اشغال آذربايجان ، ساكنان مسيحي آنجا ، خصوصا مناطق اورميه، خوي و سلماس را تشويق به مهاجرت به مناطق شمالي ارس كرده و ساكنان ترك مناطق ايروان ، گنجه، قرهباغ و گوگچه را به جنوب ارس منتقل ميكردند.8 در اين نقل و انتقالات قريب هشتاد هزار مسيحي به شمال منتقل شدند.
سيستم اوغوزي در دربار فتحعليشاه
دربار فتحعليشاه نيز براساس سنت اوغوزي ترتيب داده شده بود. شاهزده عضدالدوله مينويسد : « زوجات خاقان روزي يك ساعت حق حضور داشتند. مثل سلامهاي رسمي بزرگ حاضر ميشدند. قاجاريه يك سمت ميايستادند و مابقي در صف ديگر به ترتيب شئونات پدر خود ميايستادند. ايجاد اين سلام از زمان خاقان شهيد آقا محمد شاه و ياساي آن حضرت بود. در موقع سلام يك نفر يساول زنانه درب اطاقهاي آنها به آواز بلند اين عبارت تركي را ميگفت : « خانيم لار گلير». خانها منتظر وقت و گوش به آواز يساول بودند و به سلام ميآمدند.9» آن ماري شيمل از علاقمندي فتحعليشاه به هنر، خصوصا خوشنويسي ياد ميكند.10
اوضاع آذربايجان در زمان فتحعليشاه
آذربايجان در زمان قاجاريه يكپارچه تحت فرمانروايي عباس ميرزاي وليعهد اداره ميشد. گاسپار دورويل كه در سال 1819 به آذربايجان سفر كرده، فرمانرواي آذربايجان را شخص عباس ميرزا ذكر نموده و از اداره شهرهاي مهم آن زمان آذربايجان نظير ، تبريز ، اورميه ، خوي ، مراغه ، مرند ، ايروان ، نخجوان ،اهر، اردبيل و ميانه تحت حاكميت خان يا بيگلربيگي سخن به ميان ميآورد11 و درباره زبان مردم آذربايجان مينويسد : « هر يك از اين زبانها مورد استفاده خاص دارد مثلا تعداد بسياري از افراد با اينكه به زبان فارسي كاملا مسلط هستند ترجيح ميدهند به تركي كه زبان متداول در قشون است صحبت نمايند. ضمنا آنهايي كه به اين زبان آشنايي دارند ميتوانند در تمام قاره آسيا به سهولت مسافرت نمايند. زبان عربي فقط در امور و مسائل مذهبي مورد استفاده قرار دارد.»12
ژوبر فرانسوي نيز كه در زمان فرمانروايي عباس ميرزا به آذربايجان آمده، در سفرنامهاش ضمن شرح قيافه عباس ميرزا و فتحعليشاه و اوضاع دربار آنها درباره مملكت محروسه قاجاريه مينويسد : « اگر از او « فردي» درباره ميهنش بپرسند او نميگويد كه ايراني هستم. اين نوع نامگذاري عمومي را در ايران نميشناسند ولي او ميگويد : من افشارم، من زندم ، من بختيارييم و اين بستگي به آن دارد كه از كدام تيرهاي باشد.13»
اطلاعات مندرج در سياحتنامه ژوبر از نفوس ممالك مختلف قاجاريه جالب است:
ايروان 000/200/1 نفر، گيلان 000/250 ، عراق 000/500/1 ، خوزستان 000/300 ، آذربايجان
000/400/1 ، مازندران 000/750 ، فارسستان
000/700 ، خراسان 000/700 نفر
و درباره نفوس اقوام مختلف چادرنشين آن زمان مينويسد :
تركها 000/420 ،كردها 000/88 ، عربها 000/130 ، لرها 000/124 14.
عليرغم حاكميت سياسي روسها در آذربايجان آنسوي ارس ، رفت و آمدهاي عشاير و مردم عادي آذربايجان در مناطق آنسوي و اينسوي ارس ادامه داشت و اين امر مشكلاتي براي هر دولت بوجود ميآورد. تا اينكه پس از 17 سال از عقد معاهده تركمنچاي و اتمام جنگ در سوم ژوئيه 1844 مقررات پاسپورت براي آذربايجانيان دو سوي ارس برقرار گرديد و اتباع آذربايجاني دو سوي ارس رسما داراي پاسپورت و دولت جداگانه گرديدند.
عباس ميرزا و شخصيت نوگراي وي
عباس ميرزا فرمانرواي آذربايجان (وفات 1249 ق 1834 م) به تصريح نويسندگان داخلي و خارجي و سفرايي كه با وي ملاقات داشتهاند شخصيتي نوگرا داشت و بصورت عملي و كاملا مصمم در جريانات روز آن زمان آذربايجان شركت داشت و مصمم به همگرايي تمام اركان سياسي ـ اداري ـ اجتماعي آذربايجان با دنياي نوين و اروپا بود. وي پس از شكست از روسيه و الحاق ولايات شمالي آذربايجان به روسيه ، به تاسي از سلطان سليم سوم(امپراطور عثماني) نظام جديد ارتش را برقرار كرد. شش هزار سرباز مجهز به توپ و تفنگ براي تجهيز يك كارخانه توپسازي و يك كارگاه توليد تفنگ سرپر اقدام و دارلترجمهاي براي كتب راهنماي نظامي مهندسي در تبريز بنا نهاد.15»
وي از سال 1228 قمري (1813) در آذربايجان سيستم واكسيناسيون و در سال 1238قمري (23 ـ 1822) به منظور جلب مهاجران اروپايي به خاك آذربايجان، اقداماتي كرد. در سال 1240 (25 ـ1824) چاپخانه سربي مجهز ديگري در تبريز تاسيس نمود. گفتني است قبلا نيز در سال 1233 (18 ـ 1816) ميرزا زين العابدين تبريزي چاپخانهاي از روسيه آورد. نخستين كتاب چاپ شده درتبريز كتاب «فتحنامه» ميرزا ابوالقاسم قائم مقام بود.
از ديگر اقدامات مفيد عباس ميرزا اعزام دانشجو از خانوادههاي آذربايجاني به اروپا براي تحصيل در رشتههاي علوم نظامي ، مهندسي، طب و نقشهبرداري بود. در سال 1226 (1812 ـ 1811) ميرزا محمد كاظم و حاجي بابا افشار به انگليس فرستاده شدند كه پس از بازگشت آنان ، در سال 1235 (20 ـ 1819) حاجي بابا پزشك ويژه عباس ميرزا شد. برادر وي نيز براي تحصيل در رشته مهندسي معدن به روسيه فرستاده شد. چهار سال بعد در سال 1814 ميرز ا جعفر مشير الدوله براي تحصيل مهندسي، ميرزا رضاي صوبهدار براي توپخانه، ميرزا جعفر براي شيمي و طب، ميرزا صالح مترجمي زبان انگليسي ، محمد علي چخماق از براي آموزش فنون كليد و قفل سازي به اروپا اعزام شدند16 كه همگي با دست پر به آذربايجان بازگشتند.
اعزام دانشجو به اروپا و اقدام به تعليم و تربيت آنان و تامين نيروي انساني براي اداره آذربايجان در سيستمي كه روسا و خوانين آذربايجان «خواندن و نوشتن» را خلاف حيثيت خاني و رياست ميپنداشتند و معتقد بودند كه خان بايد شمشير خوب بزند و ورزش قلم را بقول آغا محمد خان كار « فرني خورها» ميدانستند17» چقدر مشكل بود كاملا قابل درك است.
عباس ميرزا جهت جلوگيري از ولخرجيهاي دربار و جلوگيري از مصرف پارچههاي خارجي دستورات اكيدي صادر كرد. به همت وي ميرزا رضاي تبريزي ، آثار تاريخي ولتر، پطر كبير وغيره را به فارسي ـ زبان ادبي آن دوره ـ ترجمه و در سال 1247 ق (2 ـ 1831) ميرزا رضاي مهندسي بخش نخست كتاب « انحطاط و سقوط امپراطوري روم» اثر گيبون را ترجمه و براي مطالعه به دربار عباس ميرزا تحويل داد.
عباس ميرزا همچنين با استفاده از كادر آموزش ديده دانشجويان اعزام به خارج ، سيستم نوين اداري در آذربايجان برقرار كرد. ميدانيم در زمان سلطنت آقا محمدخان ، وي هم خزانهدار ، هم مستوفي و هم صاحب ديوان بود.18 مستوفي صدراعظم در سال 1221 (1857 ـ 1856) فتحعليشاه را به تاثير از الگوي عثماني به تاسيس وزارتخانهها تشويق كرد. فتحعليشاه نيز كابينهاي چهار نفره بوجود آورد كه سمت رسمي نداشتند. در سال 1239 (24 ـ 1823) ابتدا وزارت خارجه و سپس داخله ، ماليه و فوايد عامه تاسيس شد 19 بنابراين، شاه، صدراعظم و چهار وزير و اولين دولت به شكل نوين در دربار قاجار بوجود آمد.
عباس ميرزا فرمانرواي آذربايجان و وليعهد دربار قاجار به در سال 1249 ق. يكسال قبل از وفات فتحعليشاه درگذشت و فتحعليشاه فرزند وي محمد ميرزا را وليعهد و فرمانرواي آذربايجان تعيين نمود. يكسال بعد فتحعلشاه نيز درگذشت و سلطنت به محمد ميرزا ـ محمد شاه بعدي ـ رسيد. از اولين اقدامات محمد شاه پس از استقرار در تهران تفويض صدارت عظماي كل ممالك محروسه قاجار به حاجي ميرزا آقاسي متولد ايروان بود. حاجي ميرزا آقاسي اصلا از تركان بيات بود. تركان بيات نيز يكي از 24 قبيله تركان اوغوز بود. وي «تركها را بيش از ديگران ترجيح ميداد»20 دربار محمد شاه قاجار نيز يك جمع آذربايجاني بود.
ادامه دارد ...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home