Sultan Ehmed Şah Qacar

"مقصد از خلع احمدشاه نه اينكه تبديل اصول اداره نظامى به جمهوريت بود. نه٫ نه بالله- بلكه تعويض طائفه قولدورآساى قاجاريان تركى به سلاله طاهره نجيب پهلوى فارسى بود."

Saturday, April 08, 2006



حکومت قاجار و خدمات آنها به ایران

اشتياق قاجاريان برای اعزام دانش آموز به اروپا، موج جديدی به راه انداخت که در بازگشت انديشه تجددطلبی را به همراه می آورد.

اگر علاقه وافر ناصرالدين شاه به ثبت تصاوير، هنر عکاسی را برای اولين بار به ايران آورد؛ شوق مظفرالدين شاه به تصوير متحرک، سينما را در ايران پايه ريزی کرد.


روز ۹ آبان ۱۳۰۴ شمسی، مجلس موسسان احمدشاه قاجار را از سلطنت معزول کرد. چند روز بعد مجلس به تغيير قانون اساسی رای داد؛ رضا خان، رضا شاه شده بود و به رای مجلس، اعضای خاندان قاجار ديگر هرگز نمی توانستند بر تخت سلطنت بنشينند. صد و سی سال حکمرانی قاجاريان به پايان رسيده بود.

بسياری انقراض قاجاريه و آغاز دوره پهلوی را نقطه عطفی در تاريخ ايران می دانند. به باور آنها، انديشه تجدد طلبی رضا شاه و منش افتدارگرايانه اش در پياده سازی آن انديشه ها، تغييراتی بنيادين در سياست و اجتماع ايران به وجود آورد.

اما در سوی ديگر، گروهی بر اين باورند که تحولات ايران در عصر پهلوی ريشه در تغييرات دوران قاجار داشته و پديده نوظهوری نبوده است. در اين تعبير، همانا بازيگران اصلی دوره قاجاريه بودند که پس از انقراض اين سلسله، پايه های حکومت پهلوی را تشکيل دادند.

در کنار اين دو تحليل، يک نکته را در باب سلسله قاجاريه نمی توان ناديده گرفت: کشور ايران در سال ۱۳۰۴ شمسی (۱۹۲۵ ميلادی) با سرزمينی که آقا محمد خان قاجار در سال ۱۱۷۵ (۱۷۹۶) به پادشاهی آن رسيده بود، تفاوت های چشمگيری داشت.





تغييرات جغرافيايی سرزمين ايران

آنچه امروز به نام کشور ايران شناخته می شود، بيش و کم محصول نهايی تحولاتی است که در دوران قاجار در مرزهای اين سرزمين رخ داد. اين آقا محمد خان قاجار بود که پس از چيرگی بر بيشتر نقاط ايران، ده تهران واقع در کوهپايه جنوبی رشته کوه البرز را به پايتختی برگزيد. (۱۱۷۵ هـ. ش.)

از سوی ديگر فتحعلی شاه، برادر زاده آقا محمدخان و دومين شاه قاجار، که در دهه های اول قرن نوزدهم ميلادی بخش های قابل توجهی از زمين های شمال غربی ايران آن روزی را از دست داد.

دو شکست پياپی از روسيه تزاری شاه قاجار را ناگزير ساخت تا قراردادهای گلستان (۱۸۱۳) و ترکمنچای (۱۸۲۸) را بپذيرد.

در اين دو معاهده، ايران ابتدا حق حاکميت روسيه را در منطقه گرجستان و سپس بر کليه سرزمين های شمال رود ارس (ارمنستان و آذربايجان امروزی) به رسميت شناخت.

در ميانه قرن نوزدهم ميلادی، ناصرالدين شاه، چهارمين پادشاه قاجار، تحت فشار بريتانيا سرزمين هرات در شرق ايران را نيز به کشور افغانستان امروزی واگذار کرد. درست شصت سال پس از تاسيس سلسله قاجار، مساحت ايران از هر زمانی در تاريخ اين سرزمين کمتر شده بود.

گسترش ارتباط با غرب

به سلطنت رسيدن فتحعلی شاه (۱۷۹۷ ميلادی) همزمان بود با موج انقلاب فرانسه و کشور گشايی های ناپلئون بناپارت. تابستان سال ۱۷۹۸، ارتش ناپلئون با غلبه بر مملوک ها در خاک مصر، قاهره را اشغال کرد.

تصرف سرزمين مسلمانان نقطه عطفی بود در تاريخ روابط دنيای غرب و تمدن اسلامی. از اين زمان نفوذ سياسی و فرهنگی قدرت های غربی در کشورهای مسلمان روز به روز بيشتر می شد؛ کشور ايران نيز از اين قاعده مستثنی نبود.

مواجهه ايران با تمدن غرب در دوران قاجار، ميراث دوگانه ای برای ايرانيان برجای گذاشت. از يک سو، تمايل شاهان قاجار به پياده کردن الگوهای غربی – به ويژه پس از سفر ناصرالدين شاه به اروپا – راه ورود دستاوردهای انقلاب صنعتی را به ايران هموار می کرد.

علاوه بر اين، اشتياق قاجاريان برای اعزام دانش آموز به اروپا، موج جديدی به راه انداخت که در بازگشت انديشه تجددطلبی را به همراه می آورد. اما از سوی ديگر، روی خوش شاهان قجر به مظاهر دنيای غرب وابستگی روزافزون ايران را نيز در پی داشت.

شايد سپردن اختيار گمرکات يا راه آهن ايران به خارجی ها به هدف سامان بخشی به اوضاع نابسامان اقتصاد ايران بود، اما در نگاه عامه ايرانيان، دربار قاجار با اعطای امتيازهای گوناگون به قدرت های خارجی، چوب حراج به سرمايه های کشور زده بود.

ترور ناصرالدين شاه در سال های واپسين قرن نوزدهم ( ارديبهشت ۱۲۷۵ شمسی) و جنبش تنباکو در آغاز پادشاهی مظفرالدين شاه نشانه هايی بود از لبريز شدن کاسه صبر بخشی از جمعيت ايران که ارتباط روزافزون دربار قاجار و اروپا را مايه فساد و خيانت به دين و سرزمين می دانستند.

مناسبات دين و دربار: اوج گيری روحانيت شيعه

در دوران صد و سی ساله حکمرانی قاجاريان، روابط علمای شيعه و شاهان فراز و فرود بسياری داشت؛ با اين همه عصر قاجار را می توان عصر احيای روحانيت و تثبيت نهاد مرجعيت شيعه دانست.

پس از سرنگونی شاه سلطان حسين، آخرين پادشاه صفوی، علمای شيعه نفوذ بی چون و چرای خود را در امور مملکت داری به سرعت از دست دادند.

پس از حدود نيم قرن دوره فترت، با روی کار آمدن آقا محمد خان و تاسيس سلسله قاجار در سال ۱۱۷۵ بار ديگر ورق برای علمای شيعه برگشت. در توجه ويژه فتحعلی شاه به علما همين بس که به هنگام تاجگذاری نزد اعلم مراجع شيعه، شيخ جعفر کاشف الغطاء، رفت و او شاه قاجار را "نايب" خويش قرار داد.

ديگر تحول اساسی که در اين دوران رخ داد، تفوق علمای مکتب "اصولی" بر "اخباريون" بود. علمای "اصولی" نقش عقل را باور داشته و به اجتهاد در فقه قايل بودند. شايد بتوان گفت که تمام علمای دويست سال اخير پيرو مکتب فقهی ای هستند که وحيد بهبهانی مقارن با شروع سلسله قاجاريه پی ريزی کرده بود و شيخ مرتضی انصاری در دوران ناصرالدين شاه آن را تکميل کرد.

در دهه های پايانی دوران قاجار، علمای تجددطلب بسياری پديدار شدند. حضور گسترده روحانيون در جنبش مشروطه، گواهی بود بر نزديکی بيش از پيش دين و سياست در جامعه ايران.

ورود لوازم و مظاهر تجدد به ايران

عصر قاجار عصر ورود بسياری از مظاهر و دستاوردهای دنيای غرب به ايران بود. اشتياق شاهان قاجار به جلوه های "فرنگ" و تلاش اصلاح گرانی چون ميرزا تقی خان اميرکبير، روند آشنايی ايرانيان با فن آوری های آن روز را سرعتی دو چندان می بخشيد.

اگر علاقه وافر ناصرالدين شاه به ثبت تصاوير، هنر عکاسی را برای اولين بار به ايران آورد؛ شوق مظفرالدين شاه به تصوير متحرک، سينما را در ايران پايه ريزی کرد. از سوی ديگر، در دوران ناصرالدين شاه بود که به دستور اميرکبير "وقايع اتفاقيه"، اولين روزنامه ايرانی، منتشر شد؛ سنگ بنای دانش جديد در "دارالفنون" نهاده شد و کارخانه ضرب سکه و قالب گيری در تهران داير گرديد.

در سال ۱۲۶۲ شمسی (۱۸۸۳) اولين خط آهن در فاصله کوتاه تهران و حرم عبدالعظيم به راه افتاد. (در ميان عامه مردم لکوموتيو به ماشين دودی مشهور شده بود.)

در کنار اين همه، اثرگذار ترين تحول دوران قاجار شايد معرفی و گسترش وسايل ارتباط جمعی بود. در سال ۱۸۶۳ ميلادی اولين تمبر ايرانی چاپ شد.

پانزده سال بعد (۱۸۷۸) ايران جزو اولين کشورهايی بود که به عضويت اتحاديه بين المللی پست درآمد. نخستين خط آزمايشی تلگراف در سال ۱۲۶۷ هجری بين کاخ گلستان و باغ لاله زار کشيده شد.

دو سال بعد پايتخت به وسيله شبکه تگلراف به رشت و تبريز و اصفهان و همدان و شيراز و مشهد متصل شده بود. به باور بسياری، نقش تلگراف در تحولات سال های آغازين قرن بيستم ايران و به ويژه در گسترش جنبش مشروطه غير قابل انکار است.

مشروطه و اصلاحات سياسی
از ديدگاه سياسی، شايد کمتر تحولی در تاريخ دو سه قرن گذشته ايران به اهميت جنبش مشروطه شکل گرفته باشد. انديشه تجددطلبی نخبگان – اعم از مذهبی و غيرمذهبی – در کنار موج مردمان خسته از استبداد ايران، مظفرالدين شاه قاجار را وادار کرد تا در تابستان ۱۲۸۵شمسی فرمان مشروطيت سلطنت را صادر کند.

از اين فرمان و از جنبش مشروطه در نگاه کلی تر، آثار بسياری در جامعه و سياست ايران به جا مانده است. مفاهيمی چون "قانون اساسی" و "عدالتخانه" برای اولين بار در دوران قاجار به ادبيات سياسی ايران وارد شد.

تاسيس مجلس تحول اساسی ديگری بود؛ اگرچه که اين نهاد سياسی در دوره های مختلف تاريخی ايران با چالش های فراوانی روبه رو شد و شايد به ندرت جايگاه واقعی خود را در معادلات قدرت به دست آورد.

ميراث ديگر سياست ورزی در دهه های پايانی حکمرانی قاجاريه، پديد آمدن انجمن ها، خانه های اصناف و به زبانی ايجاد "احزاب سياسی" بود در ابتدايی ترين شکل آنها. در واقع کنش سياسی شهروندان – به معنای امروزی آن – برای اولين بار در دوران قاجار و پس از موفقيت جنبش مشروطه مفهوم يافت. شرکت در فرايند گزينش نمايندگان مجلس دستاوردی بود که شايد حتی يک قرن بعد و در جامعه امروزين ايران نيز به امری بديهی تبديل نشده باشد.

سرنوشت خاندان قاجار

به هنگام تصويب ماده واحده خلع سلطنت در مجلس موسسان (۹ آبانماه ۱۳۰۴ شمسی) احمدشاه قاجار در ايران نبود. آخرين شاه قاجار که روزهای بسياری از فرمانروايی خود را با بيم سرنگونی سر کرده بود، پس از اين تاريخ نيز هرگز به ايران بازنگشت.

احمدشاه قاجار سرانجام در زمستان سال ۱۳۰۸ شمسی (۱۹۳۰ ميلادی) در يکی از حومه های ثروتمند نشين شهر پاريس در کشور فرانسه در گذشت.

پس از مرگ احمدشاه برادر و وليعدش، محمد حسن ميرزا که در انگلستان به سر می برد، خود را شاه ايران ناميد.

محمد حسن ميرزا نيز به سال ۱۳۲۲ شمسی درگذشت اما خاندان قاجار تا چندی همچنان رييس خاندان سلطنتی و شاه احتمالی ايران را طبق آيين پيشين و از نوادگان محمدعلی شاه قاجار بر می گزيدند.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home